
پنج شنبه مورخ ۱۱/۹/۹۵ در قالب برنامه “نبض ورزش” میزگردی تحت عنوان “جایگاه دو و میدانی در ورزش کشور، کاری از آقای داوود عابدی از شبکه خبر پخش شد. میهمانان این برنامه، آقایان بیژن شادمهر، کارشناس پیشکسوت، دکتر نعیما خواجوی، مسئول اسبق کمیته آموزش فدراسیون و دکتر علی گرزی، نایب رئیس فعلی فدراسیون بودند.
به آقای شادمهر از طرف مجری برنامه مدیریت بحث داده شده بود و ایشان محوریت بحث را بر عهده داشتند از این رو ایشان بحث را شروع می کردند سایر مدعوین در بحث مشارکت می کردند ولی در نهایت آقای شادمهر بحث قبلی را جمع بندی نمی کردند و فقط گویی باید “نوبت در گفتمان” رعایت شود، بعد از اینکه افراد نظرات خود را می گفتند بحث دیگری را آغاز می کردند و این نوع مدیریتِ بحث نیز در نوع خود جالب توجه بود.
آقای گرزی، یادداشت هایی را به صورت لیست آماده کرده بودند و فقط در پی فرصتی بودند که نوبت به ایشان برسد و بتوانند از روی لیست، مطالب از قبل آماده شده خود را در خصوص دفاع از عملکرد مدیریت کنونی فدراسیون بیان کنند.
ایشان اعلام کردند که ۴۵ پیست مجهز دو و میدانی برای تمامی رشته ها در کشور موجود و فعال است و از نظر سخت افزاری رشته های دو و میدانی با مشکل مواجه نیستند و تنها مشکل فعلی دو و میدانی، نرم افزاری است و منظور از نرم افزار، همانا مربی مجرب و متخصص است.
واقعا اگر آمار ذکر شده توسط نایب رییس فدراسیون درست باشد یعنی اصلا نباید ورزشکاران مشکل ورزشگاه و وسیله ورزشی داشته باشند و باید از امکانات کامل داخلی استفاده کنند. چه بسا می توان، این سالن ها و ورزشگاه های مجهز و کامل را به تیم های ملی باشگاه های خارجی اجاره داد!
آقای شادمهر از اوضاع نامناسب پرداخت به مربیان یاد کردند و گفتند اکثر این مربیان از خودگذشتگی میکنند که ورزشکاری را تربیت می کنند و حتی مبلغی که به ایشان می دهند هزینه ایاب و ذهابشان را هم نمیدهد. جالب اینجاست که نایب رئیس فدراسیون گفتند اصلا مربی داخلی در سطح ملی به اندازه کفایت نداریم و برای افرادی که به تیم ملی دعوت شده اند نتوانستیم مربی داخلی پیدا کنیم.
اینجا جا دارد این مطلب را خاطر نشان کنم که در مدت ۸ ماه حضور اینجانب در فدراسیون دو و میدانی بدون اسپانسر و با همان بودجه محقق شده از بودجه تعریف شده وزارت ورزش، تمامی معوقات مربیان و ورزشکاران پرداخت شده و به حدود ۹۰ نفر مربی و ورزشکار حقوق می دادیم و با اینکه حقوق قابل توجهی نبود ولی همین که به صورت منظم پرداخت میشد مربی انگیزه داشت که شاگردش را آموزش دهد. مگر همین آقای تفتیان، آقای قاسمی، و سایر ورزشکارانی که به عرصه های رقابت جهانی راه یافتند، دست پروردة همین مربیان داخلی نبوده اند، پس مربی خوب و مجرب داریم ولی اینکه چگونه با آنها تعامل کنیم که تمایل داشته باشند با فدراسیون همکاری کنند، مهم است.
از طرفی دیگر، آقای خواجوی که رئیس کمیته آموزش بوده اند، نظرشان این است که باید مربیانی را انتخاب کنیم که تسلط به زبان انگلیسی داشته باشند یا اگر تسلط به زبان ندارند ابتدا زبان را آموزش ببینند و بعد اعزامشان کنیم به کشورهای خارجی تا دوره ببینند و مدرک بگیرند و بعد از مربیان دارای مدرک استفاده کنیم. به نقل از خود ایشان، اختلافشان با رئیس فدراسیون هم همین بوده است. البته کسی با آموزش مربیان آن هم در بُعد بین المللی مخالف نیست ولی آیا در صورتی که کمیته آموزش واقعا دغدغه آموزش مربیان داخلی را دارد، نمی تواند مدرسان بین المللی را به ایران دعوت کند و مربیان انتخاب شده فدراسیون را تحت نظر ایشان با ترجمه همزمان آموزش داده و مجهز به علم روز نماید؟ آیا نمی توان تکنیک های جدید و به روز دنیا را به صورت جزوه، کتاب، فیلم آموزشی و … ترجمه کرد و در اختیار مربیان و ورزشکاران قرار داد؟ آیا شما که مسلط به زبان انگلیسی هستید و چند ماهی مسئول کمیته آموزش فدراسیون بودید، کاری برای پیشرفت و ارتقای سطح دانش مربیان انجام دادید؟ یا نظرات شما در حد طرح و شعار باقی ماند؟
آقای شادمهر بحث را به سمت نمایش توانایی های خود هدایت کرده و گفتند که زمانیکه در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی به تدریس دو و میدانی مشغول بودند، قهرمانانی مثل آقایان کفاشیان و جلالی، دو تن از روسای قبلی فدراسیون، را به این رشته تقدیم نمودند. و بعد از ایشان در دانشگاه ها چنین امری صورت نگرفته است به نظر ایشان باید مربیان دانشگاه ها را به نحوی آموزش داد که بتوانند در دانشگاه ها استعدادیابی نموده و قهرمان تحصیلکرده به دو و میدانی معرفی کنند. آقای عابدی همین جا از آقای گرزی پرسیدند که آیا شما که در دانشگاه زنجان مشغول هستید این کار را انجام داده اید؟ آقای گرزی غافلگیر شدند و گفتند نه در شهرستان امکانات نیست و آقای شادمهر به دلیل اینکه در پایتخت بودند توانستند این کار را انجام دهند. همین لحظه آقای عابدی گفتند آقای دکتر شما همین جا در ابتدای صحبتتان گفتید که دو و میدانی ایران از لحاظ سخت افزاری مشکلی ندارد پس نباید تهران و شهرستان مهم باشد و شما نباید بهانه کمبود امکانات را بیاورید. همین جا بود که آقای گرزی با حرفهای متناقض خود محکوم شدند. و این برای نایب رئیس یک فدراسیون بسیار ناپسند است که انقدر بی پشتوانه و سطحی صحبت کند که چند دقیقه ای نگذشته از بیاناتشان به واسطه صحبت های خودشان محکوم شوند. البته ایشان دارای سابقه مدیریت چندانی نیستند. ایشان فقط رئیس هیات استان زنجان بودند استانی که نه قهرمانی در عرصه داخلی و بین المللی معرفی کرده و نه کار خاصی انجام داده است و به قول آقای شادمهر، فقط کارهای روزمره انجام داده است.
در قسمتی دیگر از این میزگرد، در خصوص شعار اسپانسر آوردن رئیس کنونی فدراسیون بحث به میان آمد که آقای گرزی باز هم از روی یادداشت های خود خواندند که با احتساب تفاهم نامه های موجود، آقای کیهانی توانسته دو میلیارد و نیم به جز بودجه جاری فدراسیون، پول به فدراسیون دو و میدانی تزریق نماید. آقای خواجوی سریع در ادامه صحبت هایشان گفتند که فقط یک میلیارد تومان از آن بالفعل و به صورت پول بوده که برای برگزاری مسابقات و سفرهای داخلی و خارجی خرج شده است و یک میلیارد و نیم هم تخمین کارهایی است که قرار است شهرداری برای ورزشگاه آفتاب انقلاب انجام دهد به دلیل اختلافاتی که وجود دارد هنوز این اتفاق نیفتاده است. وقتی آقای عابدی از نایب رئیس فدراسیون پرسیدند که بودجه امسال فدراسیون چقدر است؟ دکتر گرزی پاسخ دادند که من نمیدانم و این را باید از رئیس فدراسیون و همکاران ایشان در حسابداری پرسید.
در اینجا ذکر این مطالب لازم به نظر می رسد:
– آیا این پولهایی که آقایان فرمودند که از اسپانسر دریافت کرده اند مثل همان مسابقه جایزه بزرگی است که در پارک طالقانی برگزار کردند و حاصل آن چند حواله در دست ورزشکاران است که هنوز نتوانستند حواله ها را نقد کنند. یا همان آقای اسپانسری که با خود به مسابقات قطر بردید تا اسپانسر دو و میدانی شود و کفش آقای مهدی زمانی را به عنوان قرض گرفته بود و برای اینکه آبروریزی نشود به آقای زمانی قول دادید که پول کفششان را پرداخت کنید و تاجایی که میدانم هنوز با فاکتور کفش به دنبال پول خود می باشد.
– هزینه های مسافرت های متعدد داخلی و خارجی رئیس فدراسیون و هزینه سوغاتی (ادکلن های معروف) برای کارمندان فدراسیون را نیز باید جزء مخارج از درآمد اسپانسر عنوان نمود.
– پس بودجه اختصاص داده شده از طرف وزارت ورزش چگونه هزینه شد؟ در این دوره که تقریبا اکثر ورزشکاران از عدم دریافت حقوق و هزینه ها و نداشتن مربی ناراضی هستند و هیات¬ها از عمل نکردن کیهانی به وعده¬های مالی گله¬مند بوده و از بحران مالی که گریبانگیر دو و میدانی شهرشان است، دم می¬زنند.
– رئیس هیات دو و میدانی لرستان، وضعیت شرایط مالی این هیأت را بسیار بد عنوان کرد. (ایسنا/ ۹/۲/۹۵)
– رئیس هیات دوومیدانی گلستان: کمک فدراسیون به دوومیدانی کاران گلستان کمتر از انتظار است. (ایرنا/ ۲۵/۳/۹۵)
– چالش های هیات دو و میدانی استان اصفهان (دوندگان/ ۱۹/۴/۹۵)
– دو و میدانی خوزستان در راه پیوستن به تاریخ (دوندگان/ ۲۳/۷/۹۵)
– اینجانب در زمان مسئولیتم در فدراسیون با همان بودجه وزارتی که ۳ میلیارد تومان تعریف شده بود، و ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان آن را در ۸ ماه مدت مسئولیت محقق کردیم، ابتدا بدهی پیشین و معوقه بالغ بر ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان را ادا کردیم. چند برابر مدت یک ساله این فدراسیون، ورزشکاران را به اردوها و مسابقات خارجی با امکانات خوب فرستادیم که منجر به کسب چند سمهیه المپیک شد و حقوق مربیان و ورزشکاران و هزینه های مکمل های ایشان را پرداخت کردیم، ساختمان خوابگاه ورزشگاه آفتاب انقلاب را بازسازی کرده و تجهیزات رفاهی آن را تبدیل به احسنت کردیم. و در موقع تحویل فدراسیون نیز ۲۸۰ میلیون تومان در حساب فدراسیون باقی بود.
– حال چطور امکان دارد که با وجود بودجه وزارت ورزش و تزریق پول توسط اسپانسر میلیاردی، حقوق ورزشکار و مربی و برگزاری اردوی خارجی قطع شود؟ هیات ها همه در نارضایتی و ورزشکاران دم از خداحافظی بزنند؟
در این میزگرد، که با عنوان “جایگاه دو و میدانی در ورزش کشور” طرح ریزی شده بود، جایگاه دو و میدانی در ورزش کشور مشخص نشد و باید از بیننده انتظار داشت که به شیوه تئاتر روایی برتولت برشت، به جای لمسِ جایگاه دو و میدانی، به تفکر واداشته شود و با تجربه و آزمون دانسته های خود به اصول مورد اعتماد دست یابد.
مدعوین این میزگرد قرار بود که به اهمیت ورزش دو و میدانی و ضرورت توجه بیشتر جامعه ورزشی از این رشته مادر بپردازند ولی در عمل آقای شادمهر که تلاش دارد چهره مثبت و بی حاشیه ای داشته باشد تا در تمامی مدیریت های فدراسیون نقش داشته باشد، وضعیت امروزی دو و میدانی را علیرغم تمامی ناکامی های المپیک و ناامیدی برای درخشش در بازی های آسیایی، “خوب” تعبیر کردند و به زعمِ ایشان اصلا جای نگرانی نیست. دکتر خواجوی هم که به دلیل مخالفت های رسانه ها و اذهان عمومی نسبت به اعزامش به بازی های المپیک نتوانست به همراه تیم به برزیل سفر کند، بعد از کناره گیری از فدراسیون، از این تریبون استفاده کرد و تحصیلات و دوره های آموزشی که در خارج از کشور گذرانده و تسلط به زبان انگلیسی خود را به رخ بینندگان کشید تا شاید بتواند تلنگری به منتقدان خود بزند. بر خلاف آقای شادمهر، ایشان وضعیت کنونی دو و میدانی را “ضعیف و بی آینده” معرفی کرد. آقای دکتر گرزی با محافظه کاری راجع به آینده ورزش دو و میدانی چیزی نگفتند و فقط سعی در دفاع از عملکرد رئیس کنونی فدراسیون داشتند.
این همه حرفهای متناقض نشان از نوعی سردرگمی در مدیریت فدراسیون و نامشخص بودن وضعیت مربیان و ورزشکاران دارد که در دوره یک ساله اخیر، دو و میدانی تقریبا هر روز با آن دست و پنجه نرم کرده و آرامشی به خود ندیده است. متاسفانه با این نیروی انسانی ناکارآمدی که به فدراسیون تحمیل شده است، در صورتی که هرچه سریعتر مسئولان به دادِ این ورزش پایه نرسند، آینده خوبی را نمیتوان برای دو و میدانی تصور نمود. تمام افرادی که هم اکنون با توجه به ملاحظات شخصی، ضعف ها و ناکارآمدی های فدراسیون را می بینند و دم نمی زنند و حتی تصمیمات نابجا و نابخردانه را تایید می کنند مقصرند و باید پاسخگوی آیندگان این رشته باشند.
نوشته :احسان مهاجر شجاعی
برچسبها: احسان مهاجر شجاعی, بیژن شادمهر, دوومیدانی, فدراسیون دو و میدانی

